شعر/باران زدو باز یادم افتاد به تو
شب ساعت ابری مرا داد به توافتاد نگاه خسته ی باد به توباران زد و خیس شد تن خاطره هاباران زد و باز یادم افتاد به تو ۲) دست همه سنگ طعنه و صد رنگی ستسهم من و تو :شکستگی،دلتنگی ستای دل ،قدم خیال بر می داریبرگرد ،که خانه ی خدا هم سنگی ست ۳) … ادامه خواندن شعر/باران زدو باز یادم افتاد به تو
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.